شایلین جونشایلین جون، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره
پیوند بهار دلهامونپیوند بهار دلهامون، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 17 روز سن داره

فرشته تابستونی من

داریم میریم سفر

سلام به همه دوست جونی ها ما انشالله فردا راهی سفر هستیم ،واسه تعطیلات عید داریم میریم شهرمون پیش خونواده هامون باورم نمیشه بعد یکسال داریم میریم پیش خونواده ، یکسال پر ازاسترس ، خستگی ، انتظار و بی خوابی شش ماه اول سال به خاطر بارداری نتونستیم جایی بریم ، شش ماه دوم هم به خاطر کوچولوخانم و سردی هوا که مبادا مریض بشه خونه نشین شدیم . فعلا تا چند هفته آینده نمیتونم بیام نت و پست جدید بزارم اما حتما بعد تعطیلات با یک عالمه عکس و مطلب جدید میام بهتون سر میزنم .( اونجا اگه تونستم و به نت دسترسی داشتم سعی میکنم بیام خبرهای جدید رو بذارم)   ما رو فراموش نکنین ها حتما بهمون سر بزنین از همین الان و پیشاپیش سال جدید ر...
24 اسفند 1392

نوروز 1393 مبارک

سال ۱۳۹۳ سال اسب لحظه تحویل سال: ساعت ۲۰ و ۲۷ دقیقه و ۷ ثانیه روز پنج شنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۲ هجری شمسی     مطابق ۱۸ جمادی الاولی ۱۴۳۵ هجری قمری و ۲۰ مارس ۲۰۱۴ میلادی   ...
24 اسفند 1392

داره بهار میاد

بهار بهار صدا همون صدا بود صدای شاخه ها و ریشه ها بود بهار بهار چه اسم آشنایی صدات میاد ... اما خودت کجایی وابکنیم پنجره ها رو یا نه تازه کنیم خاطره ها رو یا نه بهار اومد لباس نو تنم کرد تازه تر از فصل شکفتنم کرد بهار اومد با یه بغل جوونه عید آورد از تو کوچه تو خونه حیاط ما یه غربیل باغچه ما یه گلدون خونه ما همیشه منتظر یه مهمون بهار اومد لباس نو تنم کرد تازه تر از فصل شکفتنم کرد بهار بهار یه مهمون قدیمی یه آشنای ساده و صمیمی یه آشنا که مثل قصه ها بود خواب و خیال همه بچه ها بود آخ ... که چه زود قلک عیدیامون وقتی شکست باهاش شکست دلامون بهار اومد برفارو نقطه چین کرد خنده به دلمردگی زمین کرد چقد دلم فصل بهار و دوست داش...
21 اسفند 1392

واکسن شش ماهگی

عزیزم ، نازگل زیبای زندگیم فرشته اسمونیم روز پنج شنبه ١٥ اسفند واسه زدن واکسن ٦ ماهگیت به مرکز بهداشت مراجعه کردیم . اون روز ساعت ٧ از خواب پاشدیم و بعد آماده کردن شما راهی مرکز بهداشت شدیم واسه اولین بار بود که صبح زود از خواب پامیشدی شبش هم دیر خوابیده بودی ( ٣ صبح  ) انتظار داشتم موقع پوشیدن لباسهات گریه و بیقراری کنی  اما مثل یه دختر خانم خوش اخلاق داشتی میخندیدی و دست و پا میزدی     ( منم از خدا چه پنهون یه مقدار امیدوار شدم که از این به بعد میشه روی سحرخیزی نانازخانم حساب کتاب کرد  ) رفتیم اما از کارکنان هنوز کسی نیومده بود ما اولین مراجعه کننده بودیم بعد ١٠ دقیقه انتظار ...
18 اسفند 1392

پرنسسم نیم سالگیت مبارک

پرنسس زیبایم، گل نوشکفته زندگیم ،باورم نمیشه     ماه از حضورت تو زندگی منو بابایی گذشته انگار همین دیروز بود که واسه اومدنت لحظه شماری میکردیم  این شش ماه هروزش واسه من و بابایی یه روز جدید با یه تجربه مهم بود .احساس میکنم روحیاتم نسبت به قبل یه مقداری عوض شده با این همه خستگی ، بی خوابی و ترافیک کاری خیلی صبور شدم اگه قبلا به این مسائل فکر میکردم باورش برام سخت بود که بتونم از پسش بربیام اما خدا یه محبت ویژه ای نسبت به شایلینم تو دلم گذاشته که هیچ کدوم از این خستگی ها نمیتونه منو از پا دربیاره تا مادر نشی هیچ وقت نمیتونی احساس پاک و خالص مادرانه رو درک کنی  از احوالات عسلم تو ش...
17 اسفند 1392

کشور من در زمان تولدم

نام رئیس جمهور : آقای دکتر حسن روحانی قیمت یک بسته پوشک ٥٠ تایی مولفیکس : ٢٨٠٠٠ تومان قیمت یک قوطی شیر خشک نان : ١٦٠٠٠ تومان قیمت یک لیتر شیر : ٢٢٠٠ تومان قیمت یک لیتر بنزین : آزاد ٧٠٠ تومان - سهمیه : ٤٠٠ تومان قیمت یک کیلو گوشت قرمز : ٢٥٠٠٠ تومان قیمت یک کیلو گوشت مرغ : ٦٥٠٠ تومان قیمت کیسه ١٠ کیلویی برنج ایرانی درجه ١ : ٧٠٠٠٠تا ٩٠٠٠٠ تومان قیمت یک عدد نان لواش : ١٢٥ تومان - نان بربری ٥٠٠ تومان قیمت یک قوطی روغن مایع  ٩٠٠ گرمی :  ٥٣٠٠ تومان قیمت یک گرم طلای ١٨ عیار : ١٠٢٠٠٠ تومان - سکه تمام بهار آزادی : ٩٧٠٠٠٠ تومان قیمت ماشین ( پراید ) : ١٧ میلیون تومان قیمت تاکسی برای یک مسیر کوتاه : ٥٠٠ تومان...
13 اسفند 1392

پرنسس گوشواره دار

سلام به همگی ما دوباره اومدیم ببخشید که دیر اومدیم آخه وقتی واسه مامانم نمیذارم که بیاد آپ کنه یک عالمه مطلب تو ذهن مامانیم هست که می خواد بنویسه اما خدا میدونه فرصت کنه یا نه امروز اسفند ٩٢ (پنج ماه و بیست و یک روزگیم ) با مامان و بابا رفتیم پیش اقای دکتر واسه سوراخ کردن گوش البته خودم به شخصه از این موضوع اطلاعی نداشتم خیلی سرحال و خندون بغل بابایی نشسته بودم و به نی نی های دیگه نگاه میکردم بعضی هاشون خواب بودن و بعضی هاشون در حال جیغ و گریه ،     خلاصه نوبتمون شد و وارد اتاق شدیم  اول یه خانمی با یه جعبه پر گوشواره اومد پیش مامانم و ازش خواست یکیشو انتخاب کنه اون گوشواره ها هم دو نوع بودن یکی ...
8 اسفند 1392
1